در این اینجا، پنجاه تکه نور از این دریاى نورانى را براى شما فراهم کردهایم. امید که مقبول افتد.
نکته درباره قرآن
1. این نکته راشنیدهاید که «هر کس در دوران جوانى قرآن را قرائت کند در حالى که به آن ایمان دارد، قرآن با گوشت و خونش آمیخته مىشود». فکر آن که قرآن در رگهاى انسان بگردد و در سینه او بطپد، آدمى را به وجد مىآورد. جالب آن جاست که این خصوصیت، فقط در مورد جوانان آمده است و این فرمایشى از امام صادق (ع) است.
2. این نکته را هم بشنوید که قرآن به دو صورت نازل شده است؛ یک بار در بیست و سوّم ماه مبارک رمضان، از لوح محفوظ خداوند به سوى کعبه انزال یافت و یک بار دیگر به صورت تدریجى و طى بیست و سه سال، از خداوند به جبرئیل و از جبرئیل به پیامبر اکرم (ص) تنزیل پیدا کرد. نکته جالب آن که چون کلمه انزال براى فرود آمدن دفعى و کلمه تنزیل براى نزول تدریجى استفاده مىشود، در سوره قدر، مصدر انزال مشاهده مىشود.
3. آیا مىدانید امید بخشترین آیه قرآن کدام است؟ این مطلب را امام على(ع) به نقل از رسول خدا(ص) بیان فرماید: «امید بخشترین آیه قرآن، آیه 114 سوره هود است». اگر به امید نیاز دارید، به سراغ قرآن بروید و این آیه را با اشتیاق جست و جو کنید.
12 نکته درباره قصههاى قرآنى
1. بنا به تحقیق، 208 قطعه داستانى در قرآنى مجید آمده است که برخى ادامه برخى دیگر مىباشند و بعضى از آنها نیز کامل و مستقل مىباشند.
2. 63 سوره از 114 سوره قرآن کریم، حاوى قصه و حکایتى است و این یعنى آن که بیش از نیمى از سورههاى قرآن، با هنر قصهپردازى به انتقال پیام خود پرداختهاند.
3. بیشترین قصههاى قرآنى ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره مىباشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد.
4. بیشترین داستانهاى قرآنى درباره حضرت موسى و قوم بنى اسرائیل و فرعونیان است. پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستانهاى حضرت ابراهیم(ع) و داستانهاى حضرت عیسى (ع) و مادرش حضرت مریم (ع) است.
5. هیچ یک از داستانهاى قرآنى براساس خیالپردازى یا شخصیتهاى فرضى نیست و همه قصههاى قرآن واقعیت داشتهاند و در واقع، روایتى الهى از یک رویداد حقیقى مىباشند.
6. گروهى از داستانهاى قرآن با استفهام تقدیرى آغاز مىشوند. این نوع استفهام، یکى از صنایع ادبى در فن داستان نویسى است که مخاطب را تشویق مىکند تا قصه را پىگیرى نماید؛(طه/9 و ص/20). در این روش معمولاً داستان با این مقدمه آغاز مىشود:«آیا این خبر را شنیدهاید که...».
7. گروهى از داستانهاى قرآنى با روش نوین(چکیده نویسى)آغاز مىشود؛ یعنى قبل از شروع متن اصلى داستان، در جملات کوتاهى چکیده و هدف اصلى داستان مىآید و سپس از ایجاد آمادگى ذهنى، به اصل مطلب پرداخته مىشود. به عنوان نمونه، به آیات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرینش - مراجعه نمایید.
8. گاهى از همین روش به صورت معکوس استفاده شده است ؛ یعنى ابتدا داستان اصلى آورده شده، سپس به بیان خلاصه و چکیده آن پرداخته شده است تا در جمع بندى به خواننده کمک نماید؛(آل عمران/59).
9. شیوه قرآن در بیان قصههاى عاشقانه بسیار لطیف و عبرتانگیز است. در قرآن کریم سعى شده است تا با مسائل عشقى به صورت سمبلیک و اشارهوار برخورد شود و از ارائه جزئیات یا به زبان آوردن صریح و زننده، خوددارى شود. با خواندن داستان یوسف و زلیخا، این نکته را در خواهید یافت.
10. یک نکته جالب در داستانهاى قرآنى، شکسته شدن حصار زمان است. گاهى حتى یک داستان در دل داستان دیگر آورده مىشود؛ در حالى که در زمانهاى مختلف رخ دادهاند. این خصوصیت قرآن، باعث مىشود تا انسان با دقت و موشکافى، سعى در چیدن صحیح قطعات مختلف این داستانها نماید و تمرکز بیشترى پیداکند.
11. نکته زیباى دیگر آن که در قصههاى قرآنى، جایگاه خاص زنان و نقش تعیین کننده و محورى آنان در اغلب داستانهاى قرآنى است؛(تحریم 10 و 11). زنان در داستانهاى قرآنى، به وضوح معرفى مىشوند و شخصیتى مستقل دارند.
12. قرآن در جاهایى که مىخواهد الگویى عمومى ارائه کند و یا اندرزى فراگیر در داستانهاى خود مطرح کند، از کلمات عامى مانند مردى از خاندان فرعون(مؤمن/28) یا زن لوط و زن نوح(تحریم/10) استفاده مىکند.
8 نکته تربیتى در قرآن
1. اگر قصد راهنمایى و تربیت کسى را دارید، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گیرید؛ حتى اگر مخاطب شما فرعون سرکش یا سران لجوج کفار جاهلى باشند؛(طه/44 و شعرا/215).
2. الف) گفتار رفتار آدمى در هر زمان و مکان، در حافظه الهى محفوظ است ؛ مراقب باشید؛(لقمان/16 و کهف/30).
ب) نسبت به انسانهاى اطرافت، احساس مسئولیت کن و آنها را از کارهاى بد بازدار و به کارهاى خوب تشویق کن. این لازمه استحکام یک پیکر است و بنى آدم اعضاى یکدیگرند؛(لقمان/17).
ج) در رفتارهاى اجتماعى دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانى یا مثل متبکران راه بروى ؛ مبادا تندرو و کندرو شوى ؛ میانه روى، بهترین روش است ؛ مراقب باش صدایت را بر سر کسى بلند نکنى و خلاصه در یک کلام، آدم باش ؛(لقمان/18و19).
3. قرآن کریم به شدت با پیروى از جمع(خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو) و حرکت به دنبال اکثریت، مخالف است. قرآن مىگوید: اگر بخواهى از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند، پیروى کنى، بدون شک از راه خدا دور مىشوى ؛ همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر؛(انعام/116 و اسراء/36).
4. همیشه بزرگ ترها، بهترین حرف را نمىزنند و همیشه حرف گوش کنى و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمىرساند. این پیام تربیتى قرآن است که حتى در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز کن که فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوى اعمالت خواهى بود؛ نه بزرگترهایت؛(احزاب/67).
5. علم بهتر است یا ثروت؟ جواب آن را در آیه 247 بقره پیدا خواهید کرد.
6. امانت دارى یکى از ارزشمندترین ارزشهاى قرآنى است. حضرت موسى (ع) را به خاطر امانتدارى و قدرتش، در خانه حضرت شعیب پناه دادند؛(قصص/26) و حضرت یوسف را به خاطر امانتدارى وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند؛(یوسف/55) و حتى رسول خدا(ص) که از سوى خداوند برگزیده شد، مشهور به امانتدارى و به محمد امین معروف بود.
7. اگر مىخواهید مخاطبان به سوى شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بى لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمىشود. مهربانى، دلسوزى و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بى آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند؛(آل عمران/159).
8. آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدى که در حق شما کرد، با خوبى پاسخ گویید. این را قرآن تجویز مىکند؛ آیه 34 سوره فصلت را بخوانید!
نکته در خصوص سلامتى در قرآن
1. بخورید و بیاشامید ؛ امّا به اندازه کافى و لازم ؛ زیرا پرخورى و زیاده روى، سلامت شما را به خطر مىاندازد؛(اعراف/31).
2. همه دردها و ناراحتىهاى خود را مىتوانید با قرآن ریشه کن سازید؛ قرآن بخوانید و به آن عمل کنید و با روح قرآن مرتبط و همنوا گردید تا همه سیستمهاى روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گیرند؛(یونس/57 و اسراء/82).
3. در فرهنگ قرآنى، این خداوند است که بیمارىها را شفا مىدهد و دیگران، وسیله و واسطهاند ؛(شعرا/80).
4. اصل اوّل در سلامتى و صحتِ غذاها به فرموده قرآن، آن است که حلال و پاکیزه باشند.
این گونه غذا، مىتواند مقدمات سلامتى را در بدن انسان فراهم نماید؛ امّا این که یک ماده خوراکى واحد با ترکیبات غذایى ثابت و مشخص، در اثر حلال یا حرام بودن، داراى آثار متفاوتى بر سلامت انسان گردد، بحث علمى بسیار عمیقى مىطلبد؛(نحل/114 و بقره 168). حلال یعنى چیزى که ممنوعیت شرعى ندارد و طیب یعنى چیزى که موافق طبع سالم انسانى باشد.
5. بهترین نحوه تغذیه براى سلامت انسان که مورد سفارش قرآن کریم است، خوردن صبحانه و شام است ؛ یعنى غذاى روزانه در دو وعده اصلى در اول روز و آخر روز صرف گردد. این شیوه غذا خوردن بهشتیان است که در سوره مریم، آیه 62 آمده است.
6. به فرمان قرآن، مؤمنان شایستهترین افراد در استفاده از نعمتهاى الهى - مانند غذاهاى پاکیزه - مىباشند. خداوند مىفرماید: چه کسى این غذاهاى پاکیزه را بر شما حرام کرده است؟ اینها زیبایىهاى زندگى دنیاست که خداوند براى بهترین بندگانش خلق نموده است. پس از نعمتهاى خداوند استفاده کنید؛(اعراف/32 و مائده/87 و 88). به قول امام على (ع)، خداوند همان قدر از حرام شمردن آن چه حلال نموده است، ناراحت مىشود که حرام او را نادیده بگیرید و مانند یک امر حلال انجام دهید.
7. جالب است بدانید که خداوند مستقیماً در قرآن به خوردن گوشت و ماهى و میوه اشاره مىکند و آنها را از نعمتهاى زندگى بخش الهى برمىشمارد و از ما مىخواهد که از آنها بخوریم که به ترتیب در سوره مائده آیه 1 و 96، سوره نحل، آیه 14 و سوره مؤمنون آیه 19 آمده است.
8. مسئله خوراک در قرآن، آن قدر مهم است که در یک آیه مستقیماً فرمان داده شده است که انسان با دقت و تأمل در غذایى که مىخورد، بنگرد؛(عبس/24)؛ یعنى این که یک انسان قرآنى، باید در نحوه تغذیه خود، نهایت دقت را داشته باشد.
9. خداوند در قرآن کریم خواب را یکى از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمىشمارد و آن را نعمتى قابل ستایش و آیهاى از آیات اعجازآمیز الهى معرفى مىکند؛(روم/23 و فرقان/47).
10. آیا مىدانید در فرهنگ قرآنى، سختترین و ناگوارترین بیمارىها چیست؟ قرآن مستقیماً به این بیمارى اشاره نموده، آن را نام مىبرد. این بیمارى، مرض قلب یا بیمارى دل نام دارد؛ چون وقتى روح و دل فردى به این بیمارى گرفتار شد، از شنیدن و دیدن و درک حقایق عاجز مىشود و این بدترین وضعى است که یک انسان پیدا مىکند؛(اعراف/179 و توبه/125).
نکته روانشناسى در قرآن
1. از دیدگاه قرآن، سه نوع شخصیت اساسى وجود دارد؛ مؤمن، کافر و منافق ؛(آیات 2 تا 20 سوره بقره).
2. شخصیتهاى مؤمن، خود داراى سه درجه شخصیتى مىباشند ؛آنان که به خود ظلم مىکنند، آنان که میانه رو هستند و آنان که پیشتازانند؛(فاطر/32).
3. مشخصه بارز شخصیت کافر آن است که دل و اندیشهاش را قفل کرده است و راهى براى نفوذ هیچ حرف تازه و اندیشه متفاوتى نگذاشته است و به همین دلیل، از درک حقایق عاجز است.
4. خصوصیت بارز شخصیت منافق از دیدگاه قرآن، دوگانگى ریشهاى در ظاهر و باطن است؛ به همین دلیل، مبتلا به شک و تردید و عدم قدرت تصمیمگیرى و ناتوانى در قضاوت مىشود؛(بقره/8 تا 20 و منافقون).
5. در قرآن کریم، در آیات فراوانى از اندوه، علل ایجاد کننده آن و راههاى برطرف ساختن آن سخن رفته است. گاهى اندوه فراق را با دیدار و گاهى اندوه فقر را با بشارت و گاهى اندوه رسول خدا(ص) را به دلدارى حضرت حق، درمان نموده است.
6. در دیدگاه قرآن، ترس دو نوع است ؛ ترس پسندیده و ترس ناپسند ؛ ترس پسندیده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست که منجر به اصلاح رفتار مىشود؛(انفال/2) و ترس ناپسند، اضطرابى شدید با علت مشخصى است که تسلط بر نفس را از بین مىبرد و باید با آن مبارزه شود؛(احزاب/10 و 11).
7. از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد؛ خشم مفید و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار ؛ خشم متعادل، راهى براى رسیدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را باید درمان کرد. قرآن کریم با توصیه به صبر و پاسخ گویى با عمل نیک و با وعده بهشت و پاداش اخروى، به وسیله سفارش به بخشش و عفو، یادآورى قدرت و خشم خداوند و... به درمان بیمارى سلامتى سوز خشم و عصبانیت پرداخته است.
که به ترتیب در سوره شورى، آیه 43، فصلت،آیه34، آل عمران ،آیات 133 و 143، شورى، آیات 36 و 37 و نور، آیه 22 بیان شده است.
8. در قرآن به سه نوع از مکانیسمهاى دفاعى - روانى اشاره شده است که عبارتند از: فرافکنى(منافقون/4)، دلیل تراشى(بقره/11 و 12) و واکنش سازى(بقره/204 و 205 و منافقون/4) .
9. در فرهنگ قرآن یکى از راههاى مؤثر و اساسى روان درمانى، استفاده از مواعظ و اندرزهاى قرآنى است؛(یونس/57).
10. در روش روان درمانى قرآنى، ایمان، تولید امنیت درونى و آرامش مىنماید؛(انعام/82 و رعد/28).
11. یاد خدا، آرام بخش دلهاست ؛(رعد/28).
نکته از دانشمندان درباره قرآن
1. گوته، شاعر و نویسنده معروف آلمانى مىگوید: سالیان دراز کشیشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبى در ما ایجاد نمود. به زودى این کتاب توصیفناپذیر، محور افکار مردم جهان مىگردد!
2. آلبرت انیشتاین که نیازى به معرفى ندارد، مىگوید: قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعهاى از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهى که بزرگترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت مىکند.
3. ویل دورانت، دانشمند امریکایى شرقشناس، مىگوید: در قرآن، قانون و اخلاق یکى است. رفتار دینى در قرآن، شامل رفتار دنیوى هم مىشود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحى آمده است. قرآن در جانهاى ساده عقایدى آسان و دور از ابهام پدید مىآورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است.
4. پروفسور آرتور آربرى که یکى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسى است، مىگوید: زمانى که به پایان ترجمه قرآن نزدیک مىشدم، سخت در پریشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشید که براى همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش کنندهاش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتى که مسلمانان واقعى و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .
5. لئوتولستوى، نویسنده معروف روسى مىگوید: هر کس که بخواهد سادگى و بى پیرایگى اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقى و احکام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاکى روح آورندهاش گواهى مىدهد.
6. دکتر هانرى کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مىگوید: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمىکرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشهاى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است.
7. ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوى مىگوید: در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسى ،اجتماعى، ادبى و... وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخواندهام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهایى از معانى و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مىکنم. این کتاب، قرآن - کتاب آسمانى مسلمانان - است.
8. ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مىگوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامى یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مىتواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است.
9. مهاتما گاندى، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر کس به اسرار وحى و حکمتهاى دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگى دیگرى پى مىبرد. در قرآن هیچ اجبارى براى تغییر دین و مذهب انسانها دیده نمىشود. قرآن به راحتى مىگوید: هیچ زور و اکراهى در دین وجود ندارد.
10. ژان ژاک روسو، متفکر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مىگوید: بعضى از مردم بعد از آن که مقدار کمى عربى یاد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درک نمىکنند. اگر مىشنیدند که محمّد(ص) با آن کلام فصیح و آهنگ رساى عربى آن را مىخواند، هر آینه به سجده مىافتادند و ندا مىکردند: اى محمّد عظیم! دست ما را بگیر و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر یارى تو حاضریم که جان خویش را فدا سازیم!!
منابع :
1. مدخل، سید عباس قائم مقامى.
2. مبین، مجله قرآن پژوهى، شماره 5.
3. قرآن و روانشناسى، عثمان نجاتى.
4. سیماى خانواده در قرآن، زهرا برقعى.
5. شیوه جذب جوانان از دیدگاه قرآن، غلامرضا متقى.
6. قرآن از دیدگاه 114 دانشمند، محمد مهدى علیقلى.
7. دانستنیهاى قرآن، مصطفى اسرار.
8. قرآن و علوم پزشکى، حسن رضارضایى.